در سال‌های اخیر، پنل‌های بایفیشیال به عنوان یکی از نوآوری‌های برجسته در صنعت انرژی خورشیدی مطرح شده‌اند. این پنل‌ها در صورت فراهم‌سازی شرایط مناسب، از جمله ضریب بازتاب نور Albedo بالای 60 درصد، می‌توانند تا 15 درصد انرژی بیشتری تولید کنند. با توجه به تجاری‌سازی پنل‌های بایفیشیال، راه‌اندازی و بهینه‌سازی بسترهای مناسب برای این پنل‌ها در نیروگاه‌های بزرگ مقیاس، به چالشی مهم تبدیل شده است.
چالش‌های مرتبط با استقرار پنل‌های بایفیشیال شامل اقتصادی بودن، دستیابی به ضریب بازتاب مناسب، اجتناب از پیچیدگی و هزینه‌های بالا در اجرا و همچنین اطمینان از استحکام و قابلیت ترمیم با کمترین هزینه است. در این راستا، استفاده از رنگ‌های ترافیکی و شن‌های بادامی سفید رنگ به عنوان گزینه‌های متداول در سطح بین‌المللی پیشنهاد شده‌اند. هزینه‌های معمول برای این مواد در حدود یک دلار به ازای هر متر مربع برآورد می‌گردد.
 در نیروگاه خورشیدی دامغان پس از بررسی و آزمایشات انواع روش های ممکن، نهایتا فرمول انحصاری پاشش مخلوطی از کربنات کلسیم و سیمان سفید بر روی بستری از شن های نخودی در مقیاس بیش از 15 هکتار با هزینه حدود 35 سنت در هر متر مربع در زمان 90 روز انجام گرفت که در ابتدا ضریب بازتاب یش از 80 درصدی را محقق ساخت که باگذشت نزدیک به یکسال از اجرای آن همچنان دارای ضریب بازتاب حدود 60 درصدی می باشد، که در نوع خود منحصر به فرد بوده و از ویزگی ها این نوع بستر سازی احیای نسبی آن پس از باران شدید و امکان ترمیم آن با حداقل هزینه و امکانات می باشد.

شرکت پژواک انرژی برای اولین بار در ایران عملیات سیمان کاری آستری 7 اینچ در یک چاه HPHT )قزل تپه -3) را با موفقیت به اتمام رساند. از الزامات اجرای موفقیت آمیز عملیات در چاه های HPHT بررسی تمام جوانب بر اساس شرایط درون چاهی و بازنگری در دستورالعمل های مرسوم متناسب با شرایط HPHT می باشد. با توجه به طول آستری 7 اینچ )در حدود 1400 متر( و شبیه سازی صورت گرفته در خصوص انقال حرارت، اختلاف دمای ابتدا تا انتهای ستون سیمان پشت آستری 7 اینچ در حدود 100 درجه فارنهایت می باشد. تاثیر این اختلاف دما در زمان بندش سیمان در انتهای چاه و لبه آستری، نرخ انبساط/انقباض دوغاب سیمان و آستری و همچنین رفتار پلاستیک سازند می تواند از دلایل عدم موفقیت در سیمانکاری باشد. طبیعتا به جهت تعیین زمان بندش بهینه با توجه به پروفایل دما، ترکیب دوغاب سیمان با درصدهای متفاوت Retarder در آزمایشگاه برای دمای انتهای چاه و دمای لبه آستری مورد تست و بازبینی مداوم قرار گرفت تا ترکیب بهینه با زمان بندش مناسب بدست آید.
درصد نامناسب Retarder می تواند منجر به زمان بندش متفاوت در انتهای چاه و لبه آستری شود که در چاه قزل تپه 3 با توجه به حضور گاز در حفره 8/3 8 اینچ، با طولانی شدن زمان انتظار بندش سیمان امکان ورود گاز به سیمان افزایش یافته و تشکیل میکرو کانل ناشی از مهاجرت گاز در دوغاب سیمان منجر به عدم موفقیت در سیمانکاری گردد. با توجه به شرایط حساس چاه قزل تپه 3 طراحی دوغاب سیمان با وزن 142 pcf به همراه سیلیکا فلور ، Hidense و افزایه های مورد نیاز با چالش دیگری روبرو گردید که دوغاب نهایی طراحی شده شامل 20 درصد سیمان کلاس G بوده که به جهت دستیابی به خواص مورد نیاز برای دمای انتهای چاه امری اجتناب ناپذیر بود. نتایج نهایی پس از تست‌های متعددی چون Liner Integrity Test و Positive Pressure Test موفقیت کامل عملیات سیمان‌کاری را تایید کرد.

یکی از چالش‌های مهم در سایت‌های نیروگاهی، آلودگی صوتی ناشی از عملکرد مولدها است. خروجی اگزوز این مولدها به عنوان یکی از منابع اصلی انتشار صوت، تهدیدی برای سلامتی کارکنان محسوب می‌شود. شرکت تابش با تشخیص این مسئله توسط واحد مهندسی و نظارت خود، نیاز به بهبود در رفع آلایندگی صوتی را مورد بررسی قرار داده است.
شرکت گسترش انرژی پاسارگاد با همکاری شرکت تابش با احصاء نیازهای فناورانه و بهره‌گیری از دانش تخصصی، توانسته است با ساخت و نصب قطعات به بهبود شرایط محیطی کمک کند. این اقدامات به منظور کاهش آلودگی صوتی طراحی شده‌اند و پس از نصب، نتایج اقدامات در دست ارزیابی قرار دارد.
این تلاش‌ها نه تنها به منظور کاهش مخاطرات سلامتی ناشی از آلودگی صوتی صورت گرفته است، بلکه به ارتقاء سطح ایمنی و محیط کاری کارکنان نیز کمک کرده و نشانگر تعهد شرکت تابش به مسئولیت‌های زیست‌محیطی و اجتماعی است.